English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1031 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
logging U عملی باز کردن عملیات در یک سیستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
ism U سیستم عملی گرایش
interrupts U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupting U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
masters U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
mastered U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
unlocks U عملی که به کاربران دیگر امکان نوشتن فایل یا دستیابی به سیستم میدهد
unlocking U عملی که به کاربران دیگر امکان نوشتن فایل یا دستیابی به سیستم میدهد
unlock U عملی که به کاربران دیگر امکان نوشتن فایل یا دستیابی به سیستم میدهد
kernel U توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
kernels U توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
system log U گزارش روزانه عملیات سیستم
logging U عمل خاتمه دادن عملیات در یک سیستم
air ground system U سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
operational U اطلاعات درباره عملیات طبیعی سیستم
army personnel system U سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
intracoastal sealift U سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
mastered U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
masters U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
job stream U ورودی برای سیستم عامل مسیل عملیات
job U استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
jobs U استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
dynamic U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamically U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
hand U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
maintenance U ابزار تشخیص نرم افزاری که مهندسان در حین عملیات نگهداری سیستم انجام می دهند
handing U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
recovery U نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
recoveries U نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
simulations U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
supervisors U ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
supervisor U ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
hand U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
handing U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
accomplish U عملی کردن
carry ineffect U عملی کردن
bring inbeing U عملی کردن
implement U عملی کردن
put ineffect U عملی کردن
actualise [British] U عملی کردن
carry out U عملی کردن
bring into being U عملی کردن
put into effect U عملی کردن
execute U عملی کردن
fulfill [American] U عملی کردن
make a reality U عملی کردن
put into practice U عملی کردن
put inpractice U عملی کردن
to give effect to U عملی کردن
carry into effect U عملی کردن
make something happen U عملی کردن
put in practice U عملی کردن
actualize U عملی کردن
to put in practice U عملی کردن
plan implementation U عملی کردن برنامه
effecting U عملی کردن معلول
effected U عملی کردن معلول
effect U عملی کردن معلول
Suit the action to the word. U حرفی را فورا" عملی کردن
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
interactive U سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
tie up <idiom> U آرام یا متوقف کردن حرکت یا عملی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posted U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
BAT file extension U مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
local area network U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
lan U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
reconnoitring U عملیات اکتشافی کردن
reconnoitering U عملیات اکتشافی کردن
rehearsal U تمرین کردن عملیات
rehearsals U تمرین کردن عملیات
ceases U قطع کردن عملیات
ceased U قطع کردن عملیات
cease U قطع کردن عملیات
reconnoiters U عملیات اکتشافی کردن
reconnoiter U عملیات اکتشافی کردن
reconnoitred U عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered U عملیات اکتشافی کردن
ceasing U قطع کردن عملیات
reconnoitre U عملیات اکتشافی کردن
reconnoitres U عملیات اکتشافی کردن
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
coached U رهبری عملیات ورزشی را کردن
clearing operations U عملیات پاک کردن مین
circuits U یچ کردن عملیات انجام میدهد
coach U رهبری عملیات ورزشی را کردن
coaches U رهبری عملیات ورزشی را کردن
phasing U مرحله بندی کردن عملیات
costing U مشخص کردن هزینه عملیات
circuit U یچ کردن عملیات انجام میدهد
demonstration U تظاهر به انجام عملیات کردن
demonstrations U تظاهر به انجام عملیات کردن
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
interdict U ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
interdiction U ممانعت کردن عملیات یا اتش ممانعتی
feinted U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
aborting U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
batch U با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
feints U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
batches U با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
scouts U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouted U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
feint U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
scout U عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
feinting U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
passing action U عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
opened U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opens U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
notron utilities U مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
cyaniding U عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
bifuel propulsion U سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
policonic projection U سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
download U فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
natives U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
native U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp U در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
demands U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process U پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
tar U سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
system diagnostics U امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
three phase four wire system U سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
building block principle U طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standbys U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
mttf U متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
desktop U در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failure U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection U سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot U شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
system flowchart U نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system U سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
escape character U کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com